
چکیده: اگر فرآیند ادراک را حاصل تعامل سه عنصر فاعلشناسا،
متعلقشناسایی و شناخت بدانیم، بسیاری از نظریات مطرح شده در حوزة
اندیشة اسلامی در خصوص علم و ادراک را میتوان حول محور دو نسبت
موجود بین سه عنصر یاد شده سازماندهی کرد. تعدادی از نظریات مهم
عهدهدار تبیین نسبت علم و ادراک و محکیعنه آن است و برخی از
نظریات ناظر به رابطه ادراک با فاعلشناسایی است. نظریة «اتحاد
عاقل و معقول» از آن دسته نظریاتی است که به رابطة اخیر راجع
میشوند. در این مقاله، نظریة اتحاد عاقل و معقول از منظر تاریخی
مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده قبل از گزارش تاریخی، اصطلاحات
و مفاهیم مأخوذ در عنوان بحث را ایضاح نموده است.
مقدمه
نظریة «اتحاد عاقل و معقول» و به تعبیر دقیقتر «اتحاد عالم و معلوم»
را میتوان نظریهای عرفانی ـ فلسفی دانست. عارفان مسلمان، پیش از
حکمای اسلامی متعرض این مسأله شدهاند و در آثار خود به بحث
دربارة آن پرداختهاند . ] فناری چاپ سنگی: 82؛ ابن ترکه چاپ
سنگی: 68، 86، 89؛ ابن عربی 1405: 360؛ قونوی 1362: 197؛ قیصری 1375:
92 [ این نظریه در فلسفة اسلامی معرکة آرا بوده است. گروهی، که در
رأس آنان ابن سینا (428 ـ 370 ق.) قرار دارد، بشدت با این نظریه
مخالفت کردهاند؛ و گروه دیگری به تبعیت از ملاصدرا (1050 ـ 980 ق.)
ضمن قبول این نظریه براهین عدیدهای بر آن اقامه کردهاند و آن
را بر مبنای محکم فلسفی استوار نمودهاند ] صدرالدین شیرازی 1981 ج
3: 324 [ .
عارفانی که متعرض این مسأله شدهاند، در چند و چون
آن اختلاف نکردهاند، و اساساً رویکرد آنان به این بحث از منظر
متفاوتی بوده است. آنان نظریه «اتحاد عالم و معلوم» را در پاسخ به
این پرسش که حقیقت آدمی چیست مطرح کردهاند و گوهر انسانی را
چیزی جز علم و اندیشه ندانستهاند. در حالی که فیلسوفان عمدتاً از
منظر هستیشناسی به این مسأله نگاه کردهاند و پس از تبیین جایگاه
وجودشناختی علم، عالم و معلوم، به بررسی دو نسبتی که میان این
سه عامل وجود دارد، پرداختهاند. در واقع «اتحاد عالم و معلوم»
بیانگر نسبت میان عالم یا فاعل شناسا با علم است.
-
محتوای فایل دانلودی:
حاوی فایل ورد قابل ویرایش
سجاد
پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت 09:01